روزنه اي به دنياي پژوهش






گزاره هاي پژوهش

«پرمودبترا»

مقدمه

رويکرد به مطالعات علمي و دقيق، چه در علوم انساني و چه در علوم تجربي و فني، نياز به رعايت اسلوب، ساختار و مباني فني و نوين دارد. بدين جهت، ساختارهاي تحقيق و مؤلفه هاي آن، اهميتي دو چندان پيدا مي کند.
در مبحث جديد اين بخش، به گزاره هاي تحقيق مي پردازيم؛ آيا به راستي تاکنون درباره امور زير از خود سؤال کرده ايم: کدام تحقيقات، هدف مي خواهند و اهداف تحقيق، چگونه تدوين مي شوند؟
کدام تحقيقات، نياز به سؤال تحقيق دارند و سؤالات پژوهش، چند گونه اند؟
کدام تحقيقات با فرضيه، سر و کار دارند و انواع فرضيات، از نظر جهت و از لحاظ نماد رياضي و آماري، چگونه تدوين مي شوند؟
اينها سؤالاتي هستند که سعي شده با شيوه تبيين و مثال، توضيح داده شوند.

گزاره هاي در تحقيق

در تمام تحقيقات علمي، پژوهش ها، گزارش هاي تحقيقي، پايان نامه ها، پروژه هاي تحقيقاتي و مقالات علمي (ملي و جهاني(1) ) بعد از تبيين و کالبد شکافي مسئله و تحديد حوزه مسئله، يعني بعد از طي کردن يکي از مهم ترين ايستگاه هاي تحقيق و ارائه شواهدي دال بر وجود مسئله اصلي (بازرگان 1385، ص31) و سپس مشخص کردن دقيق آن، طبق مدل زير و سپس تاکيد بر اين که «مسئله مورد تحقيق، از دغدغه هاي ذهني، يا واقعي است» که نيازمند به پاسخ از طريق فرايند تحقيق علمي است (Nachmias & etal 1987 pb3) و در حقيقت، بعد از اين که دو مسئله زير را دانستيم، سازه هاي تحقيق را پي مي گيريم:
1. چه کاري را مي خواهد يا بايد انجام دهد؟
2. ويژگي هاي مسئله اصلي کدامند؟ (ساده، 1375، ص26)
اين دو سؤال را «اوج روشن بيني مسئله تحقيق» يا «افق ذهن محقق» مي ناميم که منجر به «شناسايي و بيان مسئله تحقيق» مي شوند و بعد از اينها، به سراغ سازه هاي تحقيق مي رويم. لازم به ذکر است که در هر تحقيقي، اعم از کارهاي پژوهشي ساده، مانند پروژه دانشجويي، پروژه ليسانس و مهم تر از آن، پايان نامه هاي تحصيلات تکميلي فوق ليسانس و دکتري، رعايت اين فرايند سه نتيجه ارزشمند در پي دارد.
الف) باعث مي شود که دانشجو و محقق، از مدل تحقيق (4) پيروي کند.
ب) موجب مي شود که دانشجو، در استخراج مقاله از پژوهش، مقبول تر، راحت تر و علمي تر عمل کند.
ج) باعث مي شود که دانشجو، تحقيق خود را چه در ارائه و چه در تدوين، ساختارمند، ارائه کند.
به همين دليل بعد از تبيين مسئله، سراغ گزاره هاي تحقيق مي رويم.

گزاره هاي مسئله (هدف ها، فرضيه ها و سؤال هاي تحقيق) و نحوه بيان آنها

بخش هاي اوليه يک مطالعه، حاوي بيان کلي مسئله، اهميت مسئله و گزاره هاي خاص مسئله تحقيق است. براي دست يابي به گزاره هاي مسئله يا سؤال هاي تحقيق، پژوهش گر بايد ابتدا به بررسي پيشينه تحقيق (5) بپردازد. براي اين منظور، لازم است با توجه به مفاهيم و اصطلاحات تشکيل دهنده موضوع مورد بررسي، پژوهش هاي قبلي را که درباره اين موضوع انجام شده، مورد نظر قرار دهد. هدف از انجام اين عمل، پي بردن به گزاره هاي پژوهش هاي قبلي است که در اين زمينه يا زمينه هاي مشابه، ارائه شده است. پژوهش گر ضمن بررسي گزاره هاي تحقيقات قبلي، روش گردآوري داده ها و نتايج حاصل از پژوهش هاي قبلي را مورد توجه قرار داده و به نقاط قوت و ضعف آنها پي برده و گزاره هاي مسئله خود را با توجه به آنها، مشخص مي کند (بازرگان و ديگران، 1385، ص 32).

خاستگاه گزاره ها در تحقيق

گزاره مسئله، از موضوع تحقيق خاص تر است و دامنه مسئله تحقيق را محدود مي نمايد. گزاره مسئله، محقق را در تدوين طرح و گزارش تحقيق، هدايت مي کند. فرض کنيد که موضوع مورد علاقه، تدريس است؛ براي محدود کردن «تدريس(6) »، بايد پرسيد: تدريس چه موضوعي؟ آيا تأکيد بر اقدام هاي مدرس، قبل از شروع تدريس، فرايند و يا پي آمد تدريس است؟ آيا تأکيد، روي سن يا پايه هاي خاص تحصيلي و يا دانش آموزاني با ويژگي هاي خاص است؟ براي عملي بودن يک تحقيق، موضوع به مسئله خاصي محدود مي شود. اگر مسئله، کلي و يا داراي متغيرها و مفاهيم متعدد باشد، تفسير نتايج آن، مشکل خواهد بود. از اين رو، مسئله بايد چنان بيان شود که محدود باشد. گزاره مسئله، شامل هدف ها، سؤال هاي خاص و فرضيه هاي تحقيق مي باشد.

اهداف تحقيق

هر تحقيقي براي دست يابي به اهداف خاصي صورت مي گيرد، اين اهداف خود را در قالب مسأله تحقيق، نمودار مي سازند و از طريق بيان آن، آشکار مي شوند. اهداف تحقيق مي توانند به دو صورت کلي و فرعي مطرح شوند. (خاکي، 1384، ص29).
در اجراي پژوهش هاي علمي، پس از بيان مسئله تحقيق، پژوهش گر قصد خود را به صورت عملياتي که از طريق مشاهده هاي عيني قابل دست يابي است، بيان مي کند. در برخي از پژوهش ها، محقق به جاي طرح سؤال هاي پژوهشي يا فرضيه، فقط به بيان هدف مي پردازد. اين امر، معمولا در تحقيقات کيفي (7) به چشم مي خورد؛ براي مثال، هدف يک تحقيق را مي توان به صورت زير بيان نمود: مشخص کردن سير تحول آموزش فيزيک در ايران. براي بيان اين هدف، بايد از يک فعل کنشي استفاده کرد. در اين مثال، «مشخص کردن»، به عنوان فعل کنشي به کار رفته است. هدف ياد شده، در هدف هاي جزئي متبلور مي شود؛ تا امکان بررسي مسئله، فراهم شود.
بدين سان، هدف کلي فوق را مي توان با توجه به ابعاد مسئله که قبلا در پيشينه تحقيق مورد نظر قرار گرفته، در هدف هاي جزئي زير محدود کرد:
1. چگونگي پديد آمدن آموزش فيزيک در ايران.
2. رابطه آموزش فيزيک با ساير آموزش هاي رسمي کشور. با توجه به هدف هاي جزئي فوق، مي توان داده هاي مورد نظر را تعيين و گردآوري کرد (بازرگان، 1385، ص37).
الف) اهداف اصلي
هدف کلي به طور مستقيم، از مسأله پژوهش مشتق مي شود و در واقع، اهداف کلي، خود پاسخ به مسأله تحقيق است که مشخص مي کند پژوهش، چه چيزي را دنبال مي کند (خاکي، 1384، ص29).
ب) اهداف فرعي
اهداف فرعي تحقيق، از اهداف کلي آن نشئت مي گيرند و مي توان آنها را مسئله تفکيک شده پژوهش نيز ناميد. محقق با بيان اين اهداف، تصريح مي کند که در تحقيق، چه انجام مي شود و چه انجام نمي شود؟
هر پژوهشي مي تواند چندين هدف فرعي داشته باشد. از آن جا که تمامي مراحل و اجزاي تحقيق بايستي به صورت مجزا و مشخص و با کلمات دقيق، بيان شوند تا محقق بتواند آنها را در معرض آزمايش بگذارد مي توان گفت که اهداف فرعي پژوهش، راهنمايي براي تهيه و تدوين ابزار گردآوري اطلاعات است. بنابراين، ضروري است که اهداف فرعي، به نحوي بيان شوند که بر علمي بودن نتايج پژوهش، تأکيد داشته باشند و چارچوبي مناسب(8)، براي تجزيه و تحليل آماري (7) ارائه دهند (سيف نراقي و ديگران، 1371، ص16).

سؤال هاي تحقيق

مسئله تحقيق، در مطالعات کيفي (10) و کمي، مي تواند به صورت سؤال بيان شود. شکل سؤالي بيان مسئله، غالبا ترجيح دارد؛ زيرا ساده و مستقيم مي باشد و از نظر سادگي نيز محقق را براي ايجاد طرحي که به سؤال پاسخ دهد، هدايت مي کند. سؤالات تحقيق را مي توان در سه دسته زير رده بندي کرد: 1.توصيفي. 2. رابطه اي. 3. تفاوتي.
1. سؤال هاي توصيفي؛ (11)
در اين گونه سؤال ها، معمولا از کلمات «چه مي باشد»، «چيست» «و چگونه است»، استفاده مي شود. بعضي از اوقات گزاره هاي مسئله، اين عبارات را در بر ندارد؛ ولي به طور ضمني، اين عبارات از آنها استنباط مي شود؛ مثلا گزاره «بررسي تاريخي گسترش مدارس فني حرفه اي» به طور ضمني، سؤال «گسترش تاريخي مدارس فني حرفه اي چگونه بوده است؟» را در بر دارد. سؤال هاي تحقيقات توصيفي نيز عبارات «چيست» و «چگونه مي باشد» را در بر دارند، مثال: «سطح پيشرفت درسي دانش آموزان پايه سوم ابتدايي مدارس تهران، در آزمون پيشرفت تحصيلي چگونه است؟» يا «طرز تفکر دانش آموزان نسبت به مسائل سياسي - اجتماعي چيست»؟
در مطالعه پديده هاي پيچيده، از سؤالات توصيفي بسياري مي توان استفاده کرد. در اين گونه مطالعات، توصيه مي شود که ابعاد مسئله تحقيق، بيان شود و به استنباط ضمني واگذار نگردد.
2. سؤال هاي رابطه اي؛ (12)
مثال: «چه رابطه اي بين مفهوم خود و پيشرفت تحصيلي وجود دارد؟» در اين گونه سؤال ها، چگونگي رابطه دو يا چند متغير مورد نظر قرار مي گيرد.
3. سؤال هاي تفاوتي؛ (13)
اين سؤال ها با تفاوت سطوح متغيرها سر و کار دارند و معمولا به صورت زير بيان مي شوند: آيا بين پيشرفت تحصيلي دختران و پسران پايه پنجم ابتدايي، تفاوتي وجود دارد؟
لازم به تذکر است که سؤال هاي تحقيق، به صورت جهت دار بيان نمي شوند؛ زيرا سؤال، پيش بيني هيچ گونه رابطه اي بين متغيرها نيست و همان طور که در بحث مربوط به فرضيه تحقيق خواهد آمد، پيش بيني جهت روابط ميان متغيرها را در بيان فرضيه ها منظور مي داريم (بازرگان و ديگران 1385، ص34).

فرضيه تحقيق

تعاريف متفاوتي براي فرضيه، ارائه شده است که نتيجه آنها به اين صورت است: «راه حل پيشنهادي پژوهش گر براي پاسخ گويي به مسئله» (دلاور، 1375، ص69) و يا فرضيه (14) عبارت است از « يک جواب فرضي و يا حدس زيرکانه، درباره چگونگي روابط بين چند متغير». در واقع، فرضيه، بيان کننده اين مطلب است که «اگر چنين رخ دهد، چنان نتيجه مي شود» (رمضاني، 1378، ص27).
مثال: افراد سيگاري، بيشتر به بيماري هاي قلبي مبتلا مي شوند.
از بررسي تعاريف گوناگون فرضيه، مشخص مي شود که فرضيه، نوعي حدس است که زاييده درک و فهم پژوهش گر از اطلاعات جمع آوري شده درباره مباني نظري و آزمايشي تحقيق است و نمي تواند فقط زاييده تخيلات محقق باشد. فرضيه تحقيق، حدس بخردانه اي درباره رابطه دو يا چند متغير است. فرضيه ها همواره به صورت جمله اخباري بيان مي شوند و نشان گر نتايج مورد انتظار مي باشد؛ مثلا اين جمله که «بين مفهوم خود و پيشرفت تحصيلي، رابطه مثبت وجود دارد»، يک فرضيه است. آزمودن تجربي فرضيه، هنگامي امکان دارد که بتوان متغيرها را دستکاري، رده بندي و اندازه گيري کرد. اگر هيچ يک از اين حالات امکان نداشته باشد، براي تحليل کمي فرضيه، هيچ روشي موجود نخواهد بود (بازرگان، 1385، ص35).
فرضيه در تحقيق، اثبات و يا ابطال نمي شود؛ بلکه براساس داده هاي به دست آمده، تأييد يا رد مي شود (دلاور، 1379، ص42).
فرضيه ها به طور منطقي محتمل هستند و شواهد تجربي، محقق را قادر مي سازد تا نتيجه بگيرد که تببيين از نظر احتمالي صحيح است و به طور منطقي، مي توان آن را قبول کرد.

منطق زير بنايي فرضيه ها

فرضيه ها را بر دو اساس زير مي توان تدوين کرد:
1. مفاهيم و يا نظريه هاي مرتبط با مسئله.
2. مشاهده هاي تجربي ناشي از تحقيقات قبلي.
در دسته بندي ديگر، منابع فرضيه، در شکل زير نشان داده شده است.
منطق تدوين فرضيه تحقيق، در شکل زير ترسيم شده است: بيان فرضيه ها به طور کلي، به صورت اگر a پس b مي باشد؛ ولي بعضي فرضيه ها ظاهرا به صورت اگر a پس b، عنوان نمي شوند. مثال: «هدف اين بررسي، مطالعه اثرات تقويت کلامي استاد روي رفتار کلاسي دانشجو است». در مثال فوق، ظاهرا اگر a پس b عنوان نشده، ولي به آساني قادر به تبديل به آن مي باشد؛ «اگر استاد دانشجويان را براي عملکردهاي مطلوب کلاسي تقويت کند، رفتار دانشجويان، بهبود مي يابد». بنابراين، از فرم کلي اگر aپسb، به طور ضمني براي بيان فرضيه استفاده شده است.

ملاک هاي تدوين فرضيه تحقيق

1. فرضيه بايد به صورت يک جمله خبري، روشن و بدون ابهام بيان شود؛ مانند مثال زير:
مثال:
سؤال تحقيق: چه رابطه اي بين هوش دانشجويان و پيشرفت تحصيلي آنها وجود دارد؟ فرضيه تحقيق: دانشجوياني که باهوش ترند، از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند يا دانشجويان داراي پشت کار بالا و هوش متوسط، از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.
2. فرضيه بايد رابطه بين دو يا چند متغير را بيان کند. اين رابطه، معمولا مثبت و مستقيم است (حسني، 1373 ص 19).
مثال:
دانشجوياني که انگيزه بيشتري دارند، در تحصيل، کامياب ترند.
3. فرضيه بايد قدرت تبيين داشته باشد. يعني ارتباط بين متغيرها را به صورت منطقي تبيين کند؛ مانند مثال زير:
سؤال تحقيق: آيا بين مطالعه صحيح و موفقيت در تحصيل، رابطه اي وجود دارد؟
فرضيه تحقيق: بين مطالعه صحيح و موفقيت در تحصيل، رابطه معناداري وجود دارد؟
4. فرضيه بايد قابل آزمون باشد؛ يعني بتوان با جمع آوري اطلاعات و مشاهدات، آن را رد و يا تاييد کرد و اگر فرضيه تأييد شد، بتوان نتايجي از آن را پيش بيني کرد، مانند مثال زير:
فرضيه نامناسب: دانشجويان باهوش تر، انسان هاي ارزشي تري هستند.
فرضيه مناسب: بين خلاقيت افراد در مطالعه و سرعت فراگيري، رابطه معناداري وجود دارد.
5. فرضيه بايد مختصر و گويا يا بدون ابهام بيان شود.
مثال:
تأثير تدريس به روش سخنراني، در يادگيري دانشجويان، کمتر از روش آزمايشي است.
به مثال زير توجه کنيد:
فرض تحقيق: ميانگين گروه A در درس رياضي، بالاتر از گروه B است.
فرض صفر: ميانگين دو گروه A و B در درس رياضي، تفاوتي ندارد.
فرض خلاف: اگر فرض صفر رد شد، دو حالت زير ممکن است پيش آيد:
الف) ميانگين گروه A در درس رياضي، بالاتر از گروه B باشد که در واقع، فرض تحقيق، تأييد شده است. در اين جا فرض خلاف و فرض تحقيق، يکي است.
ب) ميانگين گروه B در درس رياضي، بالاتر از گروه A باشد که در اين جا، فرض خلاف با فرض تحقيق، متفاوت است. در اين صورت، مي توان نتيجه گرفت که فرض خلاف، ممکن است با فرض تحقيق يکي باشد و ممکن است با فرض تحقيقي يکي نباشد. در يک دسته بندي ديگر، فرضيات تحقيق را صراحتا به فرضيه تحقيق و فرض آماري تقسيم مي کنند.

فرضيه تحقيق (15) و فرض آماري (16)

فرضيه تحقيق، ترجيحا جهت دار است؛ يعني رابطه مشخصي را بين دو يا چند متغير بيان مي کند. اين رابطه، مي تواند به گونه هاي مختلف باشد. مثال هاي زير، نمونه هايي از اين گونه هاست:
مثال 1:
1-1. بين متغيرهايx و y، همبستگي مثبت وجود دارد.
2-1. روش تدريس «A»، بهتر از روش تدريس «B» است.
3-1. پيشرفت تحصيلي دختران گروه 1 در رياضيات، بهتر از پسران گروه 2 است.
در صورتي که محقق، با توجه به پيشينه تحقيق، نتواند جهت خاصي را براي يافته هاي خود پيش بيني کند، به بيان سؤال ويژه تحقيق مي پردازد. در مثال 2، نمونه اي از اين گونه سؤال ها آمده است.
مثال 2:
1-2. آيا ميان X و Y، رابطه اي وجود دارد؟
2-2. آيا ميان روش تدريس «A» و «B»، تفاوتي وجود دارد؟
3-2. آيا ميان پيشرفت تحصيلي دختران گروه 1 و پسران گروه 2 در رياضيات، تفاوتي وجود دارد؟
فرض آماري، رابطه بين متغيرها را بر حسب پارامترهاي جامعه، بيان مي کند. فرضيه تحقيق در فرض بديل مخالف «1H» آماري منعکس مي گردد؛ ولي فرض صفر آماري «H0»، همواره خلاف فرضيه تحقيق است. منطق استنباط آماري بدين گونه است که ما هيچ گاه نمي توانيم درست بودن يک فرض آماري را ثابت کنيم؛ بلکه مي توانيم درست بودن آن را براساس داده هاي در دسترس، رد کرده يا تأييد کنيم. در واقع، اگر محقق فرض صفر را رد کند، فرصيه تحقيق خود را قبول کرده است (مثال 1-1 تا 3-2). در مواردي که محقق براساس پيشينه تحقيق نتواند رابطه اي بين متغيرها حدس بزند، مي تواند به بيان سؤال هاي پژوهش بپردازد. در اين گونه موارد، فرض بديل محقق، بدون جهت بيان مي شود و از آزمون يک طرفه، بايد استفاده کرد؛ در حالي که در مثال هاي 1-2 تا 3-1، فرض بديل، جهت دار نيست و گزاره خاص، به صورت سؤال است و از آزمون دو طرفه، بايد استفاده کرد.

پي نوشت ها:

1-National & International
Problem main-2
3- Problem area
Research Model -4
5-Research History
6-Teaching
7-Quality Research
8-Suitable Framwork
9-Statestic Analysis
10-Qualitative Studies
11-Descriptive questions
12-Connectional questions
13-Differential questions
14-Hyphotesis
15-Research Hypothesis
16-Statistical Hypothesis

منبع: نشريه پرسمان شماره 63